Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3242 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formicary
U
زندگی دسته جمعی موریانه
formicarm
U
زندگی دسته جمعی موریانه
life
U
دوران زندگی
lives
U
دوران زندگی
age earnings profile
U
برنامه درامد در دوران زندگی
symbion
U
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
U
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
let us be brief
U
مختصر کنیم
let us be brief
U
کوتاه کنیم
let us play
U
بازی کنیم
briefly speaking
U
مختصر کنیم
let us say
U
فرض کنیم
We move out on the 1st.
U
ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd
U
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
Let us suppose ...
U
حالا فرض کنیم که ...
We live in the Machine Age .
U
ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
peach and straddle
U
بالا می کشیم وخرابش می کنیم
let us make a p for home
U
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ?
U
اهلش هستی شنا کنیم ؟
Lets talk man to man .
U
بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment.
U
ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
it can be altered at pleasure
U
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
Let's drop the subject.
U
از این موضوع صرف نظر کنیم .
We should not indulge in personalities.
U
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We should be leaving now.
U
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Could you put us up for the night ?
U
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
A rapid response would be appreciated.
U
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
It's time to prepare the meal.
U
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
We must inquire into this matter.
U
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
communications
U
ارتباطات
communication
U
ارتباطات
telecommunication
U
ارتباطات
comms
U
ارتباطات
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
We all think he is very nice.
U
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Supposing it rains , what shall you do ?
U
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
voice communications
U
ارتباطات صوتی
communication
U
ارتباطات مواصلات
avionics
U
ارتباطات فضایی
avionics
U
ارتباطات هوایی
telecommunication traffic
U
ترافیک ارتباطات
telecommunication tower
U
برج ارتباطات
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
telecommunications
U
ارتباطات از دور
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
telecommunication installation
U
تاسیسات ارتباطات
telecommunication engineer
U
مهندس ارتباطات
agency of communications
U
شعبه ارتباطات
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
communications program
U
برنامه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication chief
U
رئیس ارتباطات
optical communications
U
ارتباطات نوری
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
comunications parameters
U
پارامترهای ارتباطات
digital communications
U
ارتباطات دیجیتالی
He's always moaning that we use too much electricity.
U
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin.
U
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
telecommunication
U
ارتباطات از راه دور
communications controller
U
کنترل کننده ارتباطات
main center office
U
مرکز اصلی ارتباطات
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data communication system
U
سیستم ارتباطات داده
telecommunications
U
ارتباطات راه دور
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps.
U
بیا جدی بازی کنیم.
[روی پول یا هر چیزی بها دار]
tcam
U
TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
telemedicine
U
استفاده از ارتباطات راه دور
telecommunications specialist
U
متخصص ارتباطات راه دور
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
dce
U
CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
masses
U
جمعی
mass
U
جمعی
massing
U
جمعی
collective
U
جمعی
collective bargaining
U
جمعی
aggregative
U
جمعی
plural
U
جمعی
additives
U
جمعی
additive
U
جمعی
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
tariff
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
adccp
U
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
tariffs
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
ensembles
U
دسته جمعی
collective self reliance
U
خوداتکائی جمعی
processional
U
سروددسته جمعی
collective responsibility
U
مسئوولیت جمعی
collective unconscious
U
ناهشیار جمعی
collective protection
U
حفافت جمعی
aggregate function
U
عمل جمعی
aggregate operator
U
عملگر جمعی
mass contagion
U
سرایت جمعی
mass communication
U
ارتباط جمعی
communal
U
دسته جمعی
all together
U
دسته جمعی
social
U
دسته جمعی
processional
U
دسته جمعی
en masse
U
دسته جمعی
cumulative error
U
خطای جمعی
ensemble
U
دسته جمعی
scrutin deliste
U
رای جمعی
mass hysteria
U
هیستری جمعی
mass education
U
اموزش جمعی
collective mind
U
ذهن جمعی
collective agreement
U
توافق جمعی
collectedness
U
جمعی حواس
in chorus
U
دسته جمعی
collective
U
دسته جمعی
sum term
U
لفظ جمعی
in company
U
دسته جمعی
gunner
U
جمعی توپخانه
gunners
U
جمعی توپخانه
collective ownership
U
مالکیت جمعی
collective behavior
U
رفتار جمعی
collective goods
U
کالاهای جمعی
sum check
U
مقابله جمعی
collective liability
U
بدهی جمعی
collective bargaining
U
معامله جمعی
microcomputer
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
basic telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
micros
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
advanced
U
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
picnicked
U
گردش دسته جمعی
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
picnicked
U
دسته جمعی خوردن
picnics
U
دسته جمعی خوردن
ingrow
U
بطور دسته جمعی
picnics
U
گردش دسته جمعی
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
poll
U
اخذرای دسته جمعی
picnic
U
گردش دسته جمعی
polled
U
اخذرای دسته جمعی
gang punch
U
منگنه دسته جمعی
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
polls
U
اخذرای دسته جمعی
in mass
U
بطور دسته جمعی
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
procession
U
حرکت دسته جمعی
teamwork
U
کار دسته جمعی
salvo
U
فریاد دسته جمعی
salvoes
U
فریاد دسته جمعی
paratrooper
U
جمعی یکان چترباز
paratroopers
U
جمعی یکان چترباز
picnic
U
دسته جمعی خوردن
certes
U
خاطر جمعی تحقیق
collective fire
U
اتش دسته جمعی
infantryman
U
جمعی پیاده نظام
processions
U
حرکت دسته جمعی
power play
U
حمله دسته جمعی
permanent party
U
جمعی دایمی یکان
infantrymen
U
جمعی پیاده نظام
genocide
U
کشتار دسته جمعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
fcc
U
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
framework
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
synergism
U
کار توام ودسته جمعی
scot ant lot
U
جریمه یامالیات دسته جمعی
gang days
U
روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
fluttering
U
بال زنی دسته جمعی
callective note
U
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
gangs
U
دسته جمعی عمل کردن
flutter
U
بال زنی دسته جمعی
parading
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
paraded
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
fluttered
U
بال زنی دسته جمعی
Recent search history
Forum search
2
off-season
2
off-season
1
How to work out when you totally don't want to?
1
چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2
Call sign
1
life cycle ceremonies
1
rite de passage
1
wife is life life is knife knife kill the life
1
preppy
1
after all
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com